مامیلاریا

...کاکتوس ها، گل میدهند

مامیلاریا

...کاکتوس ها، گل میدهند

اگر حق انتخاب داشتم، اگر کسی از من سوالی میپرسید، ترجیح میدادم یک جانور ناشناخته ی آبزی در دور افتاده ترین و عمیقترین نقطه اقیانوس ارام باشم تا یک دختر در ایران! میفهمی؟ ترجیح میدادم هرچیز دیگری باشم جز دختری در ایران، با یک خروار ارزو که هرچقدر هم بخواهد، که هرچقدر هم سعی کند، که هرچقدر هم شبیه شخصیت های فیلم های تاریخی نیزه و سپر دست بگیرد و با تمام توان بجنگد، که هرچقدر هم قوی و محکم باشد، جلویش را میگیرند و تمام اراده اش را در هم میشکنند.

هرچیز دیگری باشم جز دختری در ایران که دلش میخواهد به خیلی چیزها و خیلی جاها برسد، نه اینکه نتواند.... که نمیگذارند برسد.

که اصلا حق ندارد برسد

پ.ن: روز نوشت