مامیلاریا

...کاکتوس ها، گل میدهند

مامیلاریا

...کاکتوس ها، گل میدهند

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فمینیست» ثبت شده است

اگر حق انتخاب داشتم، اگر کسی از من سوالی میپرسید، ترجیح میدادم یک جانور ناشناخته ی آبزی در دور افتاده ترین و عمیقترین نقطه اقیانوس ارام باشم تا یک دختر در ایران! میفهمی؟ ترجیح میدادم هرچیز دیگری باشم جز دختری در ایران، با یک خروار ارزو که هرچقدر هم بخواهد، که هرچقدر هم سعی کند، که هرچقدر هم شبیه شخصیت های فیلم های تاریخی نیزه و سپر دست بگیرد و با تمام توان بجنگد، که هرچقدر هم قوی و محکم باشد، جلویش را میگیرند و تمام اراده اش را در هم میشکنند.

هرچیز دیگری باشم جز دختری در ایران که دلش میخواهد به خیلی چیزها و خیلی جاها برسد، نه اینکه نتواند.... که نمیگذارند برسد.

که اصلا حق ندارد برسد

پ.ن: روز نوشت

این که مانند تمام دختر ها و زن هایی که میشناسم با دیدن عکس بچه ها قربان صدقشان نمیروم

این که وقتی یک بچه میبینم قند در دلم اب نمیشود و ذوق مرگ نمیشوم... و یا بچه ای که پشت چراغ قرمز های خیابان به پنجره چسبیده هیچ احساسی را در وجودم ایجاد نمیکند تا برایش انواع و اقسام شکلک را دربیاورم و یا سوژه عکاسی با موبایل قرارش بدهم...

اینکه مانند تمام دخترها و زن هایی که میشناسم ارزو و حسرت مادر شدن ندارم. و برایم بیشتر شبیه یک کابوس وحشتناک می ماند! اینکه احساس خفگی میکنم از دیدن تمام زن هایی که در وبلاگ ها و صفحات شخصی فقط از کودکشان نوشتند و گاهی از مادر شوهر و شام فلان مهمانی در فلان روز! و از نوشته ها این برداشت میشود که ان موجود تمام زندگیشان است و دیگر هیچ چیز مهم نیست! و احساس ترحم بهم دست میدهد که عکس پروفایلشان از عکس طبیعت و گل و یا از عکس شوهرشان تبدیل شده به عکس بچه ای که میخواهند او را به تمام ارزوهایی که خودشان داشتند و به آن نرسیدند، برسانند!

اینکه مانند تمام دختر ها و زن هایی که میشناسم، تمام حسرت و دلیل زنده بودنم، مادر شدن نیست و نخواهد بود...

یک نوع بیماری نباشد؟ خطرناک نیست یعنی؟ نباید بروم دکتر؟


پ.ن: توی بعضی شرایط و فرهنگ ها، بچه دار شدن خیانت به بشریت و حتی به خود اون بچست

پ.ن: روزنوشت